حقوق پزشکی : نیلوبلاگ

ساخت وبلاگ


چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي

 

وقتي گريبان عدم با دست خلقت مي دريد

وقتي ابد چشم تو را پيش از ازل مي آفريد

 

وقتي زمين ناز تو را در آسمان ها مي کشيد

وقتي عطش طعم تو را با اشک هايم مي چشيد

 

من عاشق چشمت شدم  نه عقل بود و نه دلي

چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي

 

يک آن شد اين عاشق شدن دنيا همان يک لحظه بود

آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

 

وقتي که من عاشق شدم شيطان به نامم سجده کرد

آدم زميني تر شد و عالم به آدم سجده کرد

 

من بودم و چشمان تو نه آتشي و نه گلي

چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي

چهارشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۲ |

حقوق پزشکی...
ما را در سایت حقوق پزشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drrouzbahani بازدید : 12 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1402 ساعت: 18:16